مدیریت ذهن؛ تفکر مثبت
مدیریت ذهن، تفکر مثبت و تفسیر مثبت از سخنان دیگران
«از سلسله درسهای روانشناسی ارتباطات، استاد کوثری»
مثبت انديشي و مثبت نگري
اي برادر تو همه انديشهاي * ما بقي خود استخوان و ريشهاي.
تحقيقات نشان داده است افرادي که داراي سبک تفکر مثبت هستند در برگذاري ارتباط مؤثر، موفق عمل مي کنند. اسلام مکتب مثبت گرايي و مثبت انديشي و خوش بيني است. از نشانههاي کمال ايمان آن است که به هرکي رسيدي بگويي: ... هو خير مني و اتقي ... فرمود: ضع فعل (امر) اخيک علي احسنه.
انديشه مثبت حاصل ذهن مثبت است. ذهن ما دوکارکرد اصلي دارد: 1. دریافت اطلاعات. 2. پردازش صحيح اطلاعات.
لذا مدیریت ذهن ما در رأس مدیریت هاست؛ همه ما محتاج مديرت ذهن هستيم و الا ممکن است ذهن ما دچار خود دروغ گويي گردد. اين مطلب بسيار مهمي است که آيا ذهن من به من دروغ ميگويد يا راست؟
مديريت ذهن يعني مراقبت دو فرايند "دریافت" و "پردازش اطلاعات"
مثبت نگري در برداشت و فهم کلام دیگران:
در ارتباط ميان فردي، مفاهيم مختلفي از سوي شنونده ، آفريده يا دگرگون مي شوند. چرا که نمادهايي همچون کلمات، به خودي خود، بار معنايي لازم را نمي رسانند، بلکه نيازمند تفسيرند و در فرايند تفسيري، عواملي همچون بافت و شرايط سخن، و نگرشها و فضاي ذهني گوينده، نقش دارد، بنابراين دو طرف ارتباط، همواره يکديگر را تفسير مي کنند و مي توانند نگرشهاي مثبت يا منفي و گاه حتي بر خلاف هم، در خود ايجاد کنند. از اين روست که در آموزه هاي ديني، با تأکيد بر مثبت نگري، خواسته شده است تا هنگام برقراري ارتباط با برادران ديني خود، همواره بهترين تفسير از سخنان آنان، برداشت شود؛ امير مؤمنان(ع) در اين باره مي فرمايند: « ضع أمر أخيک علي أحسنه . . . و لا تظنّنّ بکلمه خرجت من أخيک سوء و أنت تجدلها في الخير محملا»[1]؛ کار برادر ديني أت را بر زيباترين شکل بنا گذار . . . و هرگز نسبت به سخن برادرت گمان بد مبر، در حالي که مي تواني توجيه نيکي براي آن بيابي».
نيز قرآن کريم، با انتقاد از منفي نگري و نهي از آن، سيره پيامبران الهي را به تصوير مي کشد که با مثبت نگري، نقاط قوت مردم خود را يادآور مي شدند و از اين شيوه، براي نفوذ در آنان و برقراري ارتباطي مؤثر سود مي جستند.
منفي نگري گاه به بيماري رواني تبديل مي گردد که آدمي نسبت به هرگفتار و هرگوينده اي، فقط نقاط منفي را مي نگرد و حتي عناصر مثبت را نيز منفي تفسير مي کند. يکي از خاستگاه هاي مهم اين حالت، ضعف ايمان و توکل به خدا و ترس و وحشت از همه چيز است؛ حالتي که از ديد قرآن کريم ويژگي منافقان است.